پایگاه اطلاع رسانی شبکه اهل بیت

این وبلاگ قصد دارد نوع گفتمان شبکه اهل بیت را نقد و بررسی کند.

پایگاه اطلاع رسانی شبکه اهل بیت

این وبلاگ قصد دارد نوع گفتمان شبکه اهل بیت را نقد و بررسی کند.

سیره ائمه علیهم السلام در برخورد با مخالفین

متأسفانه آقای اللهیاری؛ فرق دشمنی با بی ادبی و توهین را نمی فهمند و فکر می کنند تبری و دشمنی با کسی، یعنی بی ادبی و فحش و ناسزا دادن به او، در حالی که با تأمل کمی بر سیره اهل بیت علیهم السلام در می یابیم که ایشان در عین بیان حقایق همیشه جانب ادب و احترام را نسبت به مخالفین و مقدسات آنها حفظ می کردند، مثلا پیامبر گرامی اسلام در تمام دوران تبلیغ خود هیچ وقت به بتها یا طرفداران آن ها فحش و ناسزا نگفتند یا به بزرگان مشرکین بد دهنی نکردند و همیشه حرف حق را با کمال ادب و احترام بیان می داشتند. سایر معصومین نیز همین روش را پیشه خود ساختند و در عین این که حق را بیان می کردند و نسبت به دشمنان دین تبری داشتند در سیره آنان کوچکترین توهین و بی ادبی نسبت به مخالفین و مقدسات آن ها نمی بینیم.




این مطلب را عقل نیز تأیید می کند. هر انسان عاقلی با کمی تأمل و اندیشه به درستی این روش پی خواهد برد چرا که اسلام بنای دشمنی بیهوده با کسی را ندارد و آن چه اسلام در پی آن است هدایت دیگران به راه رشد و کمال است و این مهم، با تحریک و تهییج مخالفین و تحریک تعصبات آن ها به سرانجام نخواهد رسید و بلکه نوعی بد گمانی ایجاد خواهد کرد به نحوی که مانع شنیدن صدای حقیقت و تأمل در آن خواهد شد و برعکس تنها چیزی که می تواند آمادگی قبول حقیقت را در شخص مقابل ایجاد کند اطمینان از صداقت گوینده و دلسوزی واقعی او نسبت به شنونده است.

علاوه بر این، بزرگواری و سعه صدر در گوینده، دل شونده را به حقیقت نزدیک تر خواهد کرد و نوعی اطمینان قلبی به دست بودن کلام گوینده خواهد داد چون از نظر روانی بزرگواری و رفتار کریمانه خود نوعی شهادت بر حقانیت و صداقت گوینده سخن است.

با توجه به اهمیت این بحث در این نوشتار بر آنیم تا به بررسی روش ائمه علیهم السلام در برخورد با مخالفین بپردازیم و این مطلب را روشن سازیم که بد اخلاقی های ما در برخورد با مخالفین ناشی از دین اسلام است یا امری سلیقه ای است که مرضی خدا و ائمه اطهار علیمهم السلام نمی باشد.

 از سخنان و سیره بزرگان اسلام و ائمه معصومین (ع) می‌توان منطق و روش روشنی را برداشت کرد. مطابق این منطق برخورد با مخالف باید محترمانه و اخلاقی باشد. به کاربردن الفاظ رکیک و ناسزا حتی برای مخالفی که به ناحق دست به شمشیر برده و به قتل و غارت پرداخته است، روا نیست چه رسد مخالف اعتقادی. امام علی‌(ع) در بحبوحه جنگ صفین می‌شنود که برخی از اصحاب او به لشکر معاویه دشنام می‌دهند. امام می‌فرماید من خوش ندارم که شما فحش دهنده باشید. اگر شما برای آنان اعمالشان را توصیف کنید و وضعیتشان را بیان کنید، سخن درست‌تری گفته‌اید و معذورتر هستید. به جای فحش و ناسزا برای حفظ خود ما و آنان و صلح و هدایت آنان دعا کنید. این روش باعث می‌شود که جاهلان حق را بشناسند و عنودان دست از ستیزه بردارند. (نهج‌ البلاغه، خ۲۰۶)

آن حضرت در میان اصحاب خود نشسته است. امام (ع) مسأله ‌ای را بیان می‌کند. یکی از خوارج که در آنجا حضور داشت با لحنی بسیار زشت گفت: «خدا این کافر [علی(ع)] را بکشد، چقدر دانا و فقیه است!» اصحاب خشمگین شده به سمت او حمله می‌کنند. امام می‌فرماید: آرام! او ناسزایی گفته و دشنامی داده، که در پاسخ او یا باید مقابله به مثل کرد و یا اینکه از گناه او درگذشت [و معلوم است که امام خودش راه دوم را در پیش می گیرد] (نهج ‌البلاغه، حکمت۴۲۰)

در احادیثی آمده است که امام علی(ع) در جنگ‌ها به لشکریان خود توصیه‌هایی می‌کرده، از جمله اینکه صدای خود را بلند نکنند و زیاد سخن نگویند و کسی از دشمن که به آنان سلام کند جواب دهند و … (وسائل الشیعه، ج۱۱، کتاب الجهاد، باب۳۴)

در سایه همین رویاروئى هاى منطقى و مستدل آن حضرت بود که در آغاز جنگ نهروان یک گروه هشت هزار نفرى از لشکر دوازده هزار نفرى خوارج از عقیده انحرافى خود برگشتند و به لشکر على (ع) پیوستند.

 این ها نمونه هایی بود که امام علی علیه السلام در زمان قدرت داشتن خویش انجام داده بودند بنابراین با تقیه نمی توان آن  ها توجیه کرد و نشانگر سیره واقعی ائمه اطهار علیهم السلام در این مورد است.

برخورد ائمه با مادیین:

نمونه های دیگر از روش برخورد معصومین با مخالفین برخورد های ائمه [ع] با پیروان مسلکها واندیشه هاى مختلف بود.  ایشان حتی با مادیین بسیار محترمانه و بدورا هرگونه طرد و لعن و ... برخورد مى کردندََ و در نزدیک کردن آنها به سوى خود تلاش مى ورزیدند به همین جهت در مجالسى که براى مناظره و بحث پیرامون مسائل اعتقادى تشکیل مى شد شرکت مى کردند و با آنان به بحث و گفتگو مى نشستند واصحاب خود را به شرکت دراین مجالس تشویق و ترغیب مى کردند.این نشستها بارها تجدید و تکرار مى شد و صاحبان افکار واندیشه هاى الحادى و مادى در فضائى آکنده از صفا و صمیمیت کفرآمیزترین افکار و عقائد را بیان مى کردند و پاسخ مى شنیدند و آن چنان این برخورد با لطف و مهربانى بود که امام صادق علیه السلام در مناظره با ملحد مصرى مى فرماید : [اى برادر مصرى] (احتجاج طبرسى ج 74.2) و به ابن ابى العوجاء زندیق مى گوید: [اى عبدالکریم بن ابى العوجاء] (احتجاج طبرسى ج 76.2)

 که خطاب با نام و نشان و به معنی کمال احترام است و ما حتی در سیره ائمه علیمهم السلام یک مورد نمی بینیم که اهانت به مقدسات و معبود و طریقه و مکتب آنان انجام می گیرد. این سیره عملى ائمه است که حتى با بت پرستان و ملحدان با کلمات زننده برخورد نمى کنند.

نمونه این جو سالم و برخورد الگو گونه ائمه(ع) را از زبان یکى از ملحدان مى شنویم :ابن ابى العوجاء با رفقاى مادى مسلکش در مسجد پیامبر نشسته بودندََ و درباره شخصیت پیامبر(ص) وانکار صانع عالم سخن مى گفتند. مفضل هم که یکى از یاران صدیق امام صادق(ع) است در گوشه اى نشسته بود و به سخنان آنان گوش مى داد. وقتى سخنان کفرآمیز آنان را شنید بر آشفت و فریاد زد: [که اى دشمنان خدا، خالق و مدبر راانکار مى کنید؟]! ابن ابى العوجاء که مفضل را نمى شناخت گفت:[از کدام گروهى ؟ اگر از اهل کلامى بیا به بحث بنشینیم واگراز یاران جعفر بن محمدى که او با ما این گونه سخن نمى گویند. گاهى حرفهاى بالاتر و تندتر و کفرآمیزترازاینها را که شنیدى در محضر وى مى گوییم ولى او با کمال بردبارى و متانت حرفهاى ما را مى شنود و صبر مى کند آنچه دراندیشه داریم بگوییم تا جائى که کلمه اى باقى نماند و در مدتى که ما سخن مى گوییم چنان با دقت و حوصله دلائل

ما را گوش مى دهد که ما گمان مى کنیم تسلیم عقیده ما شده است . سپس شروع مى کند به جواب دادن با ملایمت و با مهربانى و با جملاتى کوتاه و پرمغز چنان راه را بر ما مى بندد که قدرت فرار را از ما سلب مى کند . تو اگراز یاران او هستى بسان او با ما سخن بگو (بحارالانوار ج3 .153)

در برابراین برخورد صحیح و منطق قوى بود که مادیین سرسخت آن زمان اظهار عجز و ناتوانى مى کردند و خاضعانه سرتسلیم فرود مى آوردند و یا لااقل حاضر مى شدند به سخنانى که نفى باورهاى آنان را در پى داشت گوش فرا دهند.

این نمونه ها نیز قابل توجیه نیستند و بیانگر سیره واقعی ائمه اطهار در مقابل مخالفان خویش می باشند چرا که دلیلی نداشته است که ائمه به خاطر تقیه در مقابل مادیین نرمش نشان دهند در حالی که خلفای وقت نیز همه مسلمان هستند و آن ها را طرد کرده اند.

برخورد امام صادق علیه السلام با سایر مذاهب اسلامی:

با این که گاهی ائمه و پیروان آنها مورد طعن و لعن و تکفیربرخی از مذاهب قرار مى گرفتند ولى در عین حال برخوردائمه(ع) و پیروان راستین آنها با سایر فرق اسلامى اغماض گونه والفت انگیز بود و حتى از عکس العمل افراطى برخى از شیعیان در برابر مخالفین جلوگیرى مى کردند و در بعضى از مواقع عملا نشان مى دادند که برخورد با سایر فرق و مذاهب چگونه باید باشد.

یکى ازافتخارات مالک بن انس که بعدا رئیس فرقه مالکى شد این است که مى گوید:

وقتى که به حضور جعفر بن محمد مى رسیدم به من احترام مى گذاشت خیلى خرسند مى شدم ََ و خدا را شکر مى کردم که او به من محبت دارد. (بیست گفتار.127)

این در حالی است که امام می توانست با او عادی برخورد کند و عمل امام توجیهی ندارد جز این که این نوع رفتار به هدایت او نزدیکتر بود.

و همین رفتار بسیار نیکو و سالم امام صادق (ع) بود که افراد بسیارى از فرقه هاى مختلف اسلامى را به سوی آن حضرت جذب کرده بود. تا جائى که در مجلس درس آن حضرت حاضر مى شدند از خرمن پرفیض آن حضرت خوشه ها مى چیدند و در نتیجه فکر واندیشه امام صادق(ع) همه جا منتشر مى شد.

نجاشى از حسن بن على و شاء کوفى نقل مى کند:

[انى ادرکت فى هذاالمسجد سبع ماه شیخ کل یقول حدثنى جعفر بن محمد... ] (رجال نجاشى .31)

من هفتصد عالم را در مسجد کوفه ملاقات کردم که همه از جعفر بن محمد حدیث نقل مى کردند.

و نیز وقتى که در تاریخ زندگانى اصحاب آن حضرت مى نگریم عده زیادى از اصحاب و راویان احادیث او را غیر شیعه واز سایر فرق اسلامى مى یابیم.

ائمه وتندروان

متأسفانه بسیارى از اشخاص بخاطر شدت تعصب و تعبدى که نسبت به دین و مسائل اسلامى دارند بدون توجه به مستندات شرعی دچار خودبینى و خودمحورى مى گردند و احیانا افرادى را که کمترین لغزشى از دین پیدا مى کنند تکفیر کرده و مستحق شدیدترین مجازات مى دانند. این برخورد غیراصولى تازگى ندارد و در عصرائمه برخى از مسلمانان ازاین روش ناپسند استفاده مى کردند ولى ائمه (ع) با هشدارها وانذارها مانع ازاین گونه برخوردها بودند. هشام بن البرید مى گوید: [ من و محمد بن مسلم و ابوالخطاب در کنار هم نشسته بودیم که ابوالخطاب پرسید: [عقیده شما درباره کسى که امر امامت را نشناسد چیست ؟] من گفتم : [کافراست] .ابوالخطاب گفت: [ تا حجت براو تمام نشده باشد کافر نیست]. محمدبن مسلم گفت: [اگرامام را نشناسد و جحود وانکار هم نداشته باشد کافر نیست]. به این صورت سه عقیده متضاد داشتیم . زمان حج که فرا رسید در مکه خدمت امام صادق(ع) رسیده جریان مباحثه و گفتگو را به عرض آن حضرت رساندیم و نظر امام را جویا شدیم . سپس امام سئوالاتى کردند تا بدینجا که فرمودند : [کسانى که کعبه را طواف مى کنند و به توحید و نبوت اقرار دارند آیا اینان مانند شما امام رامى شناسند؟ گفتم نه فرمودند: عقیده شما درباره اینها چیست ؟ گفتم : به عقیده من هر که امام را نشناسد کافراست . امام فرمودند: سبحان الله این عقیده خوارج است . سپس امام فرمودند: تمایل دارید که حقیقت را بگویم ؟ هشام مى دانست قضاوت امام [ع] بر ضد عقیده اوست گفت نه حضرت برآشفتند و فرمودند بسیار بد است براى شما که چیزى را که از ما نشنیده اند از پیش خود بگوئید]. (اصول کافى ج2. 401) و نظیر این برخورد راامام باقر[ع] با زراره داشته اند. (اصول کافى ج2. 382)

این ها نمونه هایی کوچک از سیره ائمه اطهار علیهم السلام در مقابل مخالفین بود که تکلیف ما را در مقابل این گونه مسائل روشن می سازد. از خداوند متعال خواستارم همه ما را به راه راستین اسلام حقیقی رهنون باشد.

برگرفته از مجله حوزه شماره 18- مقاله سیره معصومان و عالمان (آفات علم7) – برای دیدن اصل مقاله کلیک کنید.